روزنه

فلسفی

روزنه

فلسفی

درسی در منطق (3)

                                                              مغالطه

گفتیم که آنچه که حق است ،قیاس برهانی است ، چون صورت ،ماده و در نهایت نتیجه آن یقینی است .آن چه مشهور است ، قیاس جدلی است ،چون مقدمات آن از مشهورات اند. ان چه نه حق است و نه مشهور ، بلکه مشابه یکی از این دو است ، مغالطه است .

قیاس مستلزم گذراندن دو مرحله است ،یکی استنتاج و دیگری صحت آن .

تبکیت :تبکیت در لغت به معنای فرو کوفتن خصم ودر اصطلاح منطقی عبارت است از هر قیاسی که برای غلبه بر طرف مقابل به آن معتقد است ، در تناقض می باشد . تبکیت بر سه قسم است :

 

 

1)آنکه حق است (قیاس برهانی ).

2)آنکه مشهور است (قیاس جدلی ).

3)آنکه نه حق است و نه مشهور ، بلکه شبیه یکی از این دو است (مغالطه) . لذا گفته اند مغالطه تبکیتی ایت که مشابه برهان و مشتبه به حق باشد.

اقسام مغالطه :

مغالطه اشتراک لفظ : زمینه وقوع مغالطه اشتراک لفظ این حقیقت است که در تمام زبان ها ،اکثر الفاظ محدود و معانی نامحدودند . این حقیقت فی النفسه موجب بروز هیچ اشکالی  نمی گردد. اما هنگامی که در یک متن به تعدد معنایی یک لفظ تو جه نشود ، یک در جمله دارای چندین معنا شده وهر یک مقصود خاصی را می رساند . قرینه حالیه ای نیز در کلام موجود نباشد تا ما را متوجه معنای خاصی کند. لذا خواه  نا خواه مرتکب مغالطه اشتراک لفظ می شویم .

اشتراک لفظ به چند صورت رخ می دهد:

اشتراک اسم : مثلا «حمید دوست بیست ساله من است » که دارای یکی از دو مفهوم زیراست:

1)حمید دوست من است و بیست سال سن دارد .

2) حمید دوست من است و دوستی ما بیست سال سابقه دارد .

اشتراک فعل : مثلا «او چند غزل سعدی  را بی اشکال خواند » که دارای یکی از دو مفهوم زیر است :

1) اوچند غزل را بی اشکال قرائت کرد.

2) او اعلام کرد چند غزل سعدی بدون اشکال است .

اشتراک حرف :مثلا «او عمری با ریا و خود خواهی مبارزه کرد » که دارای یکی از دو مفهوم زیر است :

1)او در تمام عمر خود به قصد نابودی ریا و خود خواهی ، با آن به پیکار پرداخت .

2) جنگ ها و مبارزاتی که او در طول عمر خود انجام داده است، نه از روی خلوص نیت ، بلکه به قصد ریا بوده است.

پس مغاطه اشتراک لفظ یعنی استفاده  از یک لفظ مشترک در جمله به طوری که مخاطب مفهومی  مغایر با معنای مورد نظر گوینده را درک کند و یا این که اساسا گوینده در مورد تعدد مفاهیم ، تعمد داشته و بخواهد در اوضاع و احوال مختلف مدعی یکی از آن مفاهیم شود .

                                                      ×××

مغالطه ابهام ساختاری :در این  نوع مغالطه جمله دارای مفاهیم گوناگون است ، اما مفاهیم گوناگون آن ناشی از یک لفظ نیست  . بلکه جمله با ترکیب خاص خود به گونه ای است که افاده بیش از یک مفهوم می کند .مغالطه ابهام ساختاری هنگامی رخ می دهد که جمله ای را به کار برد که افاده بیش از یک مفهوم می کند  و آن جمله برای مخاطب، طبق یک تفسیر، صحیح و طبق تفسیر دیگر ، ناصحیح باشد.

نمونه هایی از مغالطه ابهام ساختاری:

- کودک تا پدرش را دید لباسش را مرتب کرد.(مشخص نیست مرجع ضمیر –ش،کودک است یا پدر وی )

- شیشه عینک شکسته را برداشت .(مشخص نیست شکستگی  متعلق به شیشه است یا متعلق به عینک ) .

- او برای بازدیدی پنج روزه از اصفهان به تهران آمد. (مشخص نیست مقصد بازدید ، اصفهان بوده یا تهران )

- میل دارید با ما غذا بخورید؟ نه ،میل ندارم. (مشخص نیست میل به غذا ندارد یا میل به هم غذایی )

- عجب هندوانه ای ! مثل قند است.(مشخص نیست در سفیدی مثل قند است یا در شیرینی )

                                                 ×××

مغالطه ترکیب مفصل: مغالطه ترکیب مفضل ناشی از این امر است که گاهی دو جمله به صورت مجزا یا غیر تالیفی صادق هستند .اما اگر ان دو جمله به صورت ترکیبی و تالیفی  در یک جمله بیان شوند ،جمله حاصل کاذب خواهد بود. به عنوان مثال اگر کسی هم نویسنده باشد و هم ورزشکار اما در نویسندگی بدون مهارت ودر ورزش ماهر باشد، در باره این فرد می توان گفت که او نویسنده است و نیز می توان گفت که او ماهر است یعنی اگر به طور جدا گانه حکم کنیم، حکم ما درست است .اما اگر این  دو حکم را در یک جمله جمع کنیم و بگوییم که او نویسنده و ماهر است وسخن ما مغالطه آمیز خواهد بود .

مغالطه تفصیل مرکب: کاملا به عکس مغالطه قبل است و وقتی واقع می شود که اگر در جمله ای به موضوع جمله ، یک صفت یا محمول مرکب اسناد داده شود ،حکم جمله در حالت ترکیبی صادق است .اما اگر بخواهیم جمله را از حالت ترکیبی خارج کنیم و موضوع را به طور جدا گانه با هر یک از اجزاء محمول ،در دو جمله مستقل بیان کنیم ،به نتیجه نادرستی دست خواهیم یافت. مثلا قضیه «زید شاعر خوبی است » را می توان به دو قضیه «زید شاعر است » و «زید آدم خوبی است» تقسم نمود که کبرای آن الزاما صادق نیست .

                                                      ×××

مغالطه واژه های مبهم : این مغالطه در جایی به کار می رود که سخن گوینده  یا نویسنده، به دلیل استفاده او از واژگان مبهم ،غیر قابل نقد بوده و به این ترتیب می تواند در هر اوضاع و احوالی ادعا کند، سخن او هنوز صحیح است بدین سان  خود را از هر اعتراض و انتقادی مصون بدارد . مانند پیش بینی ها و پیشگویی ها .

                                                  ×××

مغالطه گزاره های بدون سور :کلماتی مانند هر ،هیچ ، همه و ..... که بیان گر میزان شمول حکم گزاره بر افراد یک مجموعه است ، اصطلاحا سور قضیه نامیده می شود . گاهی گوینده حکمی کلی را بیان می کند، اما برای آن سور کلی به کار نمی برد، زیرا با این اشکال مواجه می شود که همه افراد ، مشمول آن حکم نمی شوند . مثلا اگر کسی بگوید : «جوانان امروز لاابالی هستند » ،هدف او این است که همه افراد این حکم دارای این صفت هستند ،اما نمی تواند برای ان صور کلی به کار ببرد ،زیرا با این کار بطلان سخنش آشکار می گردد.

                                                 ×××

مغالطه سور های کلی نما: در مغالطه پیشین ،هیچ سوری در جمله به کار نمی رفت ،اما در این جا از سور هایی مانند اکثرا ،غالبا ،برخی ، بیشتر ،اغلب و..... استفاده می شود که مبهم بوده و مانع از صراحت سخن می گردد. مثلا خالد می گوید : «برخی دیوانگان خنده رو هستند » ،در مقابل قاسم می گوید :«زید ،عمر و بکر ،از دیوانگان اند ،لکن خندان نیستند » و خالد پاسخ می دهد :« مقصود ما برخی دیوانگان بود ،نه همه آنها » .

این موارد نقض ممکن است به حدی برسد که دیگر از شکل استثناء خارج شود . مثلا کسی بگو ید : «غالب افراد بزه کار متعلق به طبقه پایین جا معه اند » .

                                               ×××

مغالطه تعریف دوری : مانند اینکه در تعریف حرکت بگویند : «عوم سکون » و در تعریف سکون بگویند «عدم حرکت ».

                                                  ×××

مغالطه کنه و وجه : مانند اینکه بگوییم حسن یک وزنه 75کیلو گرمی است ویا انسان گرگ انسان است .

                                                 ×××

مغالطه علت  جعلی :این مغالطه هنگامی رخ می دهد که فرد، علتی جعلی و موهوم را به عنوان علت واقعی یک پدیده یا استدلال بشناسد. مثلا علت بیماری خوره را رویت پالان خر بداند.

                                                 ×××

مغالطه بزرگ نمایی : این مغالطه هنگامی روی می دهد که برای تحریک مخاطب برخی از ابعاد یک خبر را بزرگ جلوه دهیم . به خبر زیر توجه فرمایید: «عملیات انتحاری مبارزان فلسطینی در طول سه سال اخیر ،موجب کشته و زخمی شدن بیش از 1500 صهیونیست شده است ». فرد با شنیدن این خبر گمان می کند که لا اقل 800-700 نفر از این افراد به هلاکت رسیده اند ، اما شنیدن ادامه خبر در مییابد که تنها 80 صهیونیست در سه سال گذشته در جریان عملیات انتحاری مبارزان فلسطینی کشته شده اند .

                                               ×××

مغالطه کوچک نمایی: که ناشی از کوچک نشان دادن نکات مورد نظر است . مانند اینکه بگوییم :« قیمت هر متر مربع زمین تجاری در مرکز شهر مشهد در شش ماه اخیر تنها پنج درصد افزایش داشته است» در حالی که مبلغ همین پنج درصد افزایش می تواند قیمت یک ملک تجاری حداقل بیست میلیون تومان  افزایش دهد .

                                                ×××

مغالطه دروغ : که مشتمل بر دروغ معرفتی (مثلا یک رفتگر ادعا کند  «ریس سازمان ناسا » است ) و دروغ مصلحتی ( مثلا به فرزند خود بگوید اگر کسی با من کار داشت ، بگو من در خانه نیستم )

                                                ×××

مغالطه نقل قول ناقص: که در آن ناقل تنها بخشهایی از سخن را که به سود اوست ، نقل نماید مثلا فردی که نماز نمی خواند در توجیه این کار ، آیه «فوَیلٌ للمصلین » را بیان کند . ویا شخصی دیگر در بیان علت مخالفت خود با شعر و شاعری ،آیه «و الشُعَراءُ یتَبعُهُم الغاوُون » را ارائه کند .

                                                 ×××

مغالطه تحریف : یعنی سخن را به وجهی که خلاف قول گوینده است ،نقل کنیم . مانند اینکه بگوییم :«زلزله بم موجب کشته شدن بیش از نیم میلیون نفر شد » . در حالی که کل جمعیت شهر بم این اندازه نبوده است .

                                                 ×××

مغالطه تفسیر نادرست : یعنی اینکه گفتار ، نوشتار و یا رفتاری را بدون هیچ دخل و تصرفی بازگو کنیم ، اما در تفسیر آن ،مغالطه را در پیش گیریم . مانند شعار خوارج در جنگ نهروان یعنی «لا حکمَ الا لله» که بر اساس آیه «ان الحُکمُ الا لله » بود . امام علی (ع) در بیان این مغالطه خوارج فرمود «کلمة حقٌ یرادُ بها الباطل» . توضیح اینکه ،سخن خوارج سخن حقی بود ، اما تفسیر آنها از این آیه نادرست بود .

                                                 ×××

مغالطه تاکید لفظی : یعنی با گذاشتن تا کید و تکیه کلام (stress)بر روی یکی از اجزاء کلام ،به تحریف آن اقدام کنیم . مثلا اگر در جمله «به پنجره سنگ نزنید »تاکید را بر کلمه «سنگ» بگذاریم می توان ادعا کرد که پرتاب آجر به سمت پنجره توسط گوینده نهی نشده است .

                                                ×××

مغالطه ادعای بدون استدلال :یعنی مغالطه ای انجام دهیم که نمی توانیم  برای آن استدلالی ارائه کنیم ، مانند تمسخر ، دویدن در حرف دیگری و...

نوع دیگرآن مغالطه بستن راه استدلال است ،یعنی فرد در آن ادعایی را مطرح می کند که راه استدلال له و علیه آن بسته است . مانند ادعای اینشتین  مبنی بر اینکه زمان ، بر کسی که یا سرعتی بیش از سرعت نور حرکت می کند ، کند خواهد شد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد