روزنه

فلسفی

روزنه

فلسفی

درسی در منطق(2)

اصطلاحات متداول در فن خطابه: برخی از اصطلاحات متداول در فن خطابه عبارتند از :اقناع ،عمود،اعوان ،استدراجات ،مخاطب ،حاکم، نظاره ،تثبیت ،ضمیر،تفکر،برهان،رواسم،توبیخ، موضوع،دلیل،علامت،انواع،مواضع و .....

اقناع:هرگاه قولی نسبت به شی‌ء تصدیق ایجاد کند (لیکن نه تصدیق جازم ،بلکه تصدیق غالب)به این معنی که نفس آدمی در اثر شنیدن آن قول طرف تصدیق را بر طرف تکذیب تر جیح دهد و به اصطلاح «ظن غالب» برای وی حاصل گردد. بدین سان قولی را که موجب اقناع فرد شده ،«مقنع » و اثر آن «اقناع» نامیده می شود.

عمود:از آنجا که قول مقنع یا حجت اقناعیه در استنتاج اقناعی مورد استناد و اعتماد قرار می گیرد ، عمود نیز نامیده می شود.

اعوان: تکمیل تاثیر حجت اقناعیه نیازمند این است که امور خارجی به آن یاری رسانند .این امور خارجی «اعوان» نامیده می شود که خود بر دو قسم است :اعوان قولی و اعوان فعلی. اعوان قولی به مجموع سخنان اصلی و فرعی گفته می شود اما اگر این سخنان همراه با اعمالی ادا شود تا مخاطب را اقناع کند ، اعوان فعلی نا میده می شود که به آن استدراجات نیز می گویند.

هر خطابه شامل سه امر است :گوینده (خطیب)،شنونده (مخاطب ) ،گفتار (خطابه ). گاه وجود شنونده برای تحقق خطابه ضروری است ، که در این صورت شنونده را (مخاطب )می نامند. ولی گاه شنونده برای داوری  کردن در باب تاثیر خطابه یا ترجیع آن معین می شود که در این صورت (حاکم) خوانده می شود . شنونده ای را که نه مخاطب است و نه حاکم ، و تنها از روی تفنن خطابه را می شنود ، (نظاره) می خوانند .

تثبیت: ماده خطابیه  گاه به صورت قیاس تالیف می شود (منتج یا عقیم ) که دراین صورت قیاس تالیفی را «تثبیت» می خوانند.

ضمیر:در خطابه از«قیاس ضمیر »استفاده می شود.

تفکر: هرگاه استنباط حد وسط قیاس ضمیر نیازمند به فکر باشد ،آن قیاس «ضمیر تفکر» خوانده می شود .

برهان : تمثیلی که در خطابه به کار برده می شود ، از باب اشتراک لفظی اقناع می خوانند و اگر به سرعت در مخاطب اثر کند ،«برهان » نام می گیرد.

رواسم: در قیاس خطابی ، افاده ظن معتبر است ، نه اراده حق . پس در تالیف صورت آن بر هیئت یکی از ضروب عقیم قیاس ، مانعی نیست . قیاس خطابی مذبور را که در ظاهر واقع عقیم است ،«رواسم » خوانده اند .

توبیخ : همان طور که از راه خلف در برهان ، حکم جذمی اثبات می شود، در خطابه ، حکم ظنی اثبات می شود  که به آن «توبیخ » نیز می گویند .

موضوع : مقدمه ای که در قیاس خطابی به کار می رود ،«موضوع» خوانده می شود .

دلیل : هرگاه قیاس ضمیر در فن خطابه بر هیئت شکل اول تالیف شود ، به آن «دلیل» می گویند.

علامت : هرگاه قیاس ضمیر در فن خطابه بر هیئت شکل دوم یا سوم تا لیف شود ، به آن «علامت » می گویند.

انواع و مواضع :قضایای کلیه ای که مقدمات خطابه از آنها منشعب می شود می شود و قیاس صغیر به وسیله آنها درست می شود و بر دو گونه است : نخست آن است که به منظور اینکه  جزء قیاس قرض داده شود ،بدون تصرف و تغییر ، قابل و آماده باشد . دومک آن که با تصرف یا به انضمام امر دیگری  نیازمند باشد . قسم نخست ،انواع و قسم دوم ، مواضع خوانده می شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد