نخستین وبلاگ ( و در واقع نخستین تجربه ام ) را در وبلاگ نویسی مزین می کنم به ابیات نغز و پر مغز استاد سخن، حکیم ابوالقاسم فردوسی که چون درّ شاهوار است :
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
زنام و نشان و گمان برتر است
نگارنده برشده گوهر است
به بینندگان آفریننده را
نبینی ، مرنجان دو بیننده را
نه اندیشه یابد بدو نیز راه
که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جان و خرد
خرد، گر سخن برگزیند همی
همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را ،چو هست
میان ،بندگی را ،ببایدتْ بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی
دراندیشه سخته،کی گنجد اوی ؟
بدین آلت رای و جان و زبان
ستود آفریننده را ،کی توان
به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار بیکار ، یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
به ژرفی ، به فرمانشْ کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر ، سخن گاه نیست
به هستی مر اندیشه را راه نیست
٭٭٭
سپاس گزار سرکار خانم عابدزاده هستم که این نوشته را حروف چینی و وارد وبلاگ کردند.