روزنه

فلسفی

روزنه

فلسفی

در دشواری و آسانی فلسفه خواندن (۱)

1- در طول سالیان مدید تدریسم به دانش جویان بسیاری برخوردم که از خواندن فلسفه نا خرسند بوده اند به حدی که بعضی از آنان تغییر رشته دادند و از خواندن فلسفه منصرف شدند .
این نوشته حاصل تاملات من در این باره است . به طور مطلق نمی توان گفت فلسفه دشوار است یا آسان . اگر کسی که خواهان خواندن فلسفه است آن را روشمند بخواند آسان است اما اگر کسی جویای تفنن در فلسفه باشد و به قول دوستی فقط بخواهد به کتاب های فلسفی نوک بزند ، البته فهم فلسفه برایش دشوار می شود . دشواری خواندن فلسفه از دشواری خواندن رشته های دیگر نه سخت تر است نه آسان تر . دشواری وقتی نمایان می شود که ترتیب و توالی کتاب های فلسفی رعایت نشود .
 
2- خیلی از دشواری های فلسفه ناشی از زبان فلسفه ( اعم از تالیف و ترجمه ) است . بعضی ذوق فلسفی دارند ، ولی در نگارش فلسفه تفنن ادبی می کنند . تفنن ادبی جایش در فلسفه نیست . بلکه در ادبیات است . فلسفه باید به زبان ساده نوشته و گفته شود . کسی که در فلسفه طبع آزمایی ادبی می کند یا برای خودش می کند یا برای خوانندگان اثرش . خوانندگان اثرش علاقه ای به آن طبع آزمایی ها ندارند ، یا اگر هم دارند علاقه ای فرعی و ثانوی است . علاقه ی بدوی و ذاتی آنان فهم فلسفه است نه ارضای نیازهای ادبی شان . تفضیل این مطلب را در مقامی دیگر باز خواهم گفت .
 
3- توصیه می شود نو آموز فلسفه ابتدا کتابهای پایه (Basic ) را در فلسفه بخواندپیش فرض نویسندگان این کتاب ها این است که خواننده یا هیچ پیش فرض فلسفی ندارد ، یا اگر دارد در خواندن چنین کتابی نیازی به آن ها نیست . این کتاب ها در خور مبتدیان فلسفه است . 
 
سپس کتاب هایی را بخواند که عنوان مقدمه ، مدخل ، در آمد ( introduction )را بخواند که معمولا" در آن ها اسم با مسمی مطابقت دارد .  معمولا" این ها کتاب هایی اند که در خور متوسطان در فلسفه اند . فقط باید مواظب بود بعضی از این گونه کتاب ها از آن فیلسوفان بزرگ است . آنها از سطح متوسط بالاترند و خود اثر فلسفی مستقلی به شمار می روند که باید با تانی و حوصله خوانده شود .
خواننده فلسفه اگر از این دو مرحله به سلامت بگذرد با دسته سوم کتابهای فلسفی رویاروی می شود که در خور منتهیان فلسفه است . آن دانش جویانی که از فلسفه رمیده شدند از اول سرو کارشان به این دسته از کتابها افتاد . که آنان را سر خورده و نومید کرد .
4- خوش بختانه در سالهای اخیر کتابهای ساده ، روان و شوق اتگیز فلسفی منتشر شده است و هم چنین رو به ازدیاد است . در ذیل چند تا از این کتاب ها را نام می برم .
 
الف ) در پی معنا : تامس نیگل
ب) فلسفه و پرسش های زندگی : فرناندو سوتر
ج) در آمدی به تحلیل فلسفی : جان هاسپرس
د) فلسفه در عمل : ادم مورتون
ه) مسائل فلسفه : برتراند راسل
 
و بسیاری کتابهای دیگر که چون از حافظه می نویسم در این فهرست نیامده اند . در نوشته های بعدی از دسته ی دوم و سوم کتابها ، خاصه آنهایی که ترجمه های خوب و استوار به فارسی دارند ، یاد خواهم کرد .

به عنوان آغاز


نخستین وبلاگ ( و در واقع نخستین تجربه ام ) را در وبلاگ نویسی  مزین می کنم به ابیات نغز و پر مغز استاد سخن، ‏‏‏حکیم ابوالقاسم فردوسی که چون در‏‏‎ّ شاهوار است :  
به نام خداوند جان آفرین 
                               حکیم سخن بر زبان آفرین
خداوند نام و خداوند جای
                               خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
                               فروزنده ماه و ناهید و مهر
زنام و نشان و گمان برتر است 
                              نگارنده برشده گوهر است
به بینندگان آفریننده را
                             نبینی ، مرنجان دو بیننده را
نه اندیشه یابد بدو نیز راه
                             که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد           
                           نیابد بدو راه جان و خرد
خرد، گر سخن برگزیند همی
                             همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را ،چو هست 
                              میان ،بندگی را ،بباید‏‏ت‏‎ْ بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی   
                               دراندیشه سخته،کی گنجد اوی ؟
بدین آلت رای و جان و زبان 
                                ستود آفریننده را ،کی توان
به هستیش باید که خستو شوی
                                ز گفتار بیکار ، یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
                           به ژرفی ، به فرمانش‎‎ْ کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود 
                            ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر ، سخن گاه نیست  
                            به هستی مر اندیشه را راه نیست
                                                           ٭٭٭
 سپاس گزار سرکار خانم عابدزاده هستم که این نوشته را حروف چینی و وارد وبلاگ کردند.